خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقراض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مقراض
/meqrāz/
معنی
قیچی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
قیچی
دیکشنری
clipper, scissors
-
جستوجوی دقیق
-
مقراض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] meqrāz قیچی.
-
مقراض
واژگان مترادف و متضاد
قیچی
-
مقراض
لغتنامه دهخدا
مقراض . [ م ِ ] (ع اِ) ناخن پیرای . (مهذب الاسماء). گاز. (صراح ). دوکارد. (دهار). گاز و دوکارد، وهما مقراضان . ج ، مقاریض . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). افزار معروف که بدان جامه و کاغذ و امثال آن می برند و آن را در عرف هند کترنی گویند. (آنندراج ...
-
مقراض
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) قیچی .
-
مقراض
لهجه و گویش مازنی
meghraaz قیچی
-
مقراض
دیکشنری فارسی به انگلیسی
clipper, scissors
-
مقراض
دیکشنری فارسی به عربی
مقص
-
واژههای مشابه
-
جفت مقراض
لغتنامه دهخدا
جفت مقراض . [ ج ُت ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به جفت شود.
-
واژههای همآوا
-
مقراز
لهجه و گویش دزفولی
قیچی
-
مغراز
واژهنامه آزاد
قیچی
-
مقراز
واژهنامه آزاد
انسان های معروف, انسان های نامی به سبب کارهای مهم و بزرگ و مثبتی که انجام داده اند
-
جستوجو در متن
-
قیچی
واژگان مترادف و متضاد
مقراض