ملتزقلغتنامه دهخداملتزق . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) چسبنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به التزاق شود.
دوسیدهلغتنامه دهخدادوسیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) چفسیده . (یادداشت مؤلف ). چسبیده . (برهان ). ملتصق . ملتزق . || ملصق برای مکیدن . || وابسته [ به دیگری ]. || خود را چسبانیده . (برهان ). || لغزیده . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسیدن شود.
ملتسقلغتنامه دهخداملتسق . [ م ُت َ س ِ ] (ع ص ) برچسبیده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ملتزق . ملتصق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به التساق شود.
ملتصقلغتنامه دهخداملتصق . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) برچسبیده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). برچسبنده و دارای التصاق . (ناظم الاطباء). ملتزق . چسبیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به التصاق شود.