متشابهلغتنامه دهخدامتشابه . [ م ُ ت َ ب ِه ْ ] (ع ص ) ماننده . (منتهی الارب ). مانندشونده و مانند. (آنندراج ). شبیه و مانند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- حروف متشابه ؛ حروف متزاوجه . رجوع به حروف متشابه شود.- کلمات متشابه ؛ کلماتی
متشابهفرهنگ فارسی معین(مُ تَ بِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) شبیه ، مانند یکدیگر. 2 - (اِ.) آیاتی از قرآن که علاوه بر معنی ظاهری قابل تعبیر و تفسیر است .
متزاوجلغتنامه دهخدامتزاوج . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) متشابه . و رجوع به متشابه و تزاوج و ماده ٔ بعد شود.