نافقانلغتنامه دهخدانافقان . [ ف ِ ](اِخ ) از قرای مرو است و تا مرو شش فرسخ فاصله دارد. رجوع به معجم البلدان و الانساب سمعانی ص 551 شود.
نافکانلغتنامه دهخدانافکان . [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قنقری علیا واقع در بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده ، در 84هزارگزی شمال غربی سوریان ، در جلگه معتدل هوائی واقع است و 145 تن سکنه دارد. آبش از قنات است و محصولش غلات
يُنفِقُونَفرهنگ واژگان قرآنانفاق می کنند(کلمه انفاق به معناي بذل مال و صرف آن در رفع حوايج خويشتن و يا ديگران است )
لَا يُنفِقُونَفرهنگ واژگان قرآنانفاق نمی کنند (کلمه انفاق به معناي بذل مال و صرف آن در رفع حوايج خويشتن و يا ديگران است )
نافقانیلغتنامه دهخدانافقانی . [ ف ِ ] (اِخ ) محمدبن عبیدةبن حمادبن ... سعیدالازدی نافقانی . وی از صباح بن موجی روایت کند و ابورجا محمدبن حمدویه از او. (از الانساب سمعانی ص 551).
نافقانیلغتنامه دهخدانافقانی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به نافقان از قرای مرو در شش فرسخی . (از سمعانی ).
نافقانیلغتنامه دهخدانافقانی . [ ف ِ ] (اِخ ) محمدبن عبیدةبن حمادبن ... سعیدالازدی نافقانی . وی از صباح بن موجی روایت کند و ابورجا محمدبن حمدویه از او. (از الانساب سمعانی ص 551).
نافقانیلغتنامه دهخدانافقانی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به نافقان از قرای مرو در شش فرسخی . (از سمعانی ).
نافقانیلغتنامه دهخدانافقانی . [ ف ِ ] (اِخ ) محمدبن عبیدةبن حمادبن ... سعیدالازدی نافقانی . وی از صباح بن موجی روایت کند و ابورجا محمدبن حمدویه از او. (از الانساب سمعانی ص 551).
نافقانیلغتنامه دهخدانافقانی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به نافقان از قرای مرو در شش فرسخی . (از سمعانی ).