لغتنامه دهخدا
جرجنبان . [ ج َ جَم ْ ] (اِخ ) از ساوه ٔ همدان است . از بهر آن بدین نام کرده اند که مردی بچشمه ای که بر پس ساوه است فرود آمد و چاشت میخورد انبانی پر از نان و پنیر با خود داشت چون طعام بخورد برخاست و بکنار چشمه آمد تا آب خورد گرگی از پس آن درآمد و انبان نان و پنیر برگرفت و برف