خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناگزارده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناگزارده
/nāgozārde/
معنی
ادانشده؛ انجامنشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناگزارده
لغتنامه دهخدا
ناگزارده . [ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) انجام نایافته . انجام ناداده . اداناکرده : اگر رکاب عالی ... حرکت کرده بودی و کاری بر ناگزارده و این خبرآنجا رسیدی ناچار باز بایستی گشت . (تاریخ بیهقی ).
-
ناگزارده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی] nāgozārde ادانشده؛ انجامنشده.
-
واژههای همآوا
-
ناگذارده
لغتنامه دهخدا
ناگذارده . [ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) گذارده نشده . مقابل گذارده .
-
جستوجو در متن
-
نامجری
لغتنامه دهخدا
نامجری . [ م ُ را ] (ص مرکب ) اجراناشده . ناگزارده .
-
حج گزار
لغتنامه دهخدا
حج گزار. [ ح َ گ ُ ] (نف مرکب ) حاج . آنکه زیارت کعبه با شرائط وارده در شرع کند : گر بشنود کسی که تو پهلوی کعبه ای حج ناگزارده شود از کعبه باز پس .سعدی .
-
بازپس شدن
لغتنامه دهخدا
بازپس شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عقب نشستن . بدنبال رفتن . پس رفتن . عقب رفتن . سپس ماندن . خُنوس . (ترجمان القرآن ) (دهار) (منتهی الارب ). تأخر. (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) : نیاطوس چون دید بنداخت نان از آشفتگی بازپس شد ز خوان . فردوسی .با...