نرگاللغتنامه دهخدانرگال . [ ن ِ ] (اِخ ) سیاره ٔ مریخ و به عقیده ٔ بابلی ها رب النوع جنگ ، طاعون و جهنم بود. (ایران باستان ص 189).
نرولوژیفرهنگ فارسی معین(نِ رُ لُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مطالعة ساختار و کارکرد و بیماری های دستگاه عصبی و روش های درمان آن بیماری ها، عصب پزشکی . (فره ). 2 - مطالعة ساختار و کارکرد دستگاه عصبی ، عصب شناسی . (فره ).
نرولوژیفرهنگ فارسی معین(نِ رُ لُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مطالعة ساختار و کارکرد و بیماری های دستگاه عصبی و روش های درمان آن بیماری ها، عصب پزشکی . (فره ). 2 - مطالعة ساختار و کارکرد دستگاه عصبی ، عصب شناسی . (فره ).