نوردیدنلغتنامه دهخدانوردیدن . [ ن َ وَ دی دَ ] (مص ) طی کردن .(برهان قاطع) (آنندراج ). بریدن . (آنندراج ). پیمودن [ راه ] . (فرهنگ فارسی معین ). قطع کردن . درنوشتن . سپردن . نبشتن : بپوشی همان پوستین سیاه یکی دشنه بستان و بِنْوَرد راه . فردوس
نَوَردیدنscroll 3واژههای مصوب فرهنگستانبالا و پایین یا به چپ و راست رفتن در درون متنی که بر صفحۀ نمایشگر ظاهر شده است