هجاگولغتنامه دهخداهجاگو. [ هَِ ] (نف مرکب ) هجاگوی . هجوکننده . هجاگوینده . دشنام دهنده در شعر. شاعری که در شعر مردم را به باد استهزاء گیرد. هجاء : «جهنمی هجاگو عبید زاکانی ».(یادداشت مؤلف ).
هجوگولغتنامه دهخداهجوگو. [ هََ ج ْوْ ] (نف مرکب ) آن که هجو گوید دیگری را. آن که دشنام دهد دیگری را به شعر. (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هجو و هجا شود.
ژووناللغتنامه دهخداژوونال . [ وِ ] (اِخ ) نام شاعر هجاگوی لاتینی . مولد آکینوم در حدود سال 42 و وفات بسال 125 م .
سارانلغتنامه دهخداساران . (اِخ ) یکی از محلات قصبه ٔ تهران بوده و افضل سارانی شاعر هجاگوی قرن دهم منسوب بدانجاست . رجوع به تحفه ٔ سامی ص 167 شود.
هجاگولغتنامه دهخداهجاگو. [ هَِ ] (نف مرکب ) هجاگوی . هجوکننده . هجاگوینده . دشنام دهنده در شعر. شاعری که در شعر مردم را به باد استهزاء گیرد. هجاء : «جهنمی هجاگو عبید زاکانی ».(یادداشت مؤلف ).