لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ )ابن عمروالجمحی . طبرانی از طریق عبدالملک بن قدامةالجمحی و او از پدرش و پدرش از خارجةبن عمروالجمحی نقل کرده است که پیغمبر(ص ) فرمود در یوم الفتح ، وصیتی مر وارثی را نیست . الحدیث ابوموسی می گوید این حدیث بنام عمروبن خارجه شناخته شده است یعنی شاید این نا