يَتَأَخَّرَفرهنگ واژگان قرآنکه تأخير پيدا کند - که عقب بيفتد (منظور از تقدم ،در عبارت "إِنَّهَا لَإِحْدَى ﭐلْکُبَرِ نَذِيراً لِّلْبَشَرِ لِمَن شَاءَ مِنکُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ " پيروي کردن از حق است که مصداق خارجيش ايمان و اطاعت است ، و منظور از تاخر ، پيروي نکردن است که مصداقش کفر و معصيت است و معنايش اين است که
تاخردیکشنری عربی به فارسیپس افت , تاخير , کم هوشي , عدم رشد فکري , شتاب منفي , ديرکرد , تاخير ورود , دير امدن
حاتملغتنامه دهخداحاتم . [ ت ِ ] (اِخ ) نام شاعری است عرب و او راست :اذا ما اتی یوم ُ یُفَرق ُ بیننابموت ، فکن انت الذی یتاخرُ.در عقدالفرید آمده است : آنگاه که متوکل وزیر خود، عبداﷲبن یحیی بن خاقان را بجزیره ٔ اقریطش نفی کرد این وزیر با کنیزکی اقریطشی عشق ورزیدن گرفت و محبوبه ٔ عرا
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن حماد الجوهری مکنی به ابونصر الفارابی . یاقوت گوید: وی خواهرزاده ٔ ابواسحاق فارابی صاحب دیوان ادب است . جوهری درذکاء و زیرکی و علم از اعاجیب زمان بود. اصل او از فاراب از بلاد ترک و امام در لغت و ادب است و خط او در جودت چنان بود که بدان مثل زنند و بی
حاتملغتنامه دهخداحاتم .[ ت ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعد طائی مکنی به ابوسفانه . مردی سخی و جوانمرد ازقبیله ٔ طی ّ که عرب به سخا و کرم وی مَثل زند: اکرم من حاتم طی . و در فارسی مثل حاتم یا مثل حاتم طائی گویند. و از آن سخت سخی و بخشنده خواهند : ای دریغ آن حر هنگام سخا