يَخْشَىٰفرهنگ واژگان قرآنمي ترسد (ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند )
خیشیلغتنامه دهخداخیشی . [ خ َ ] (ص نسبی ) منسوب به خیش که نوعی از کتان کلفت می باشد. (ازانساب سمعانی ). خیش ساز. کرباس باف . (ناظم الاطباء).
خیصیلغتنامه دهخداخیصی . [ خ َ صا ] (ع اِ) اندکی از گیاه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : اجتمعت خیصاهم ؛ گرد آمد متفرق آنها و با هم منضم شدند.