چرخ کاریلغتنامه دهخداچرخ کاری . [ چ َ ] (حامص مرکب ) تراشکاری . تراش دادن فلزات . چرخ گری . سوهان کاری . نوعی صنعت که صنعتگر آنرا «چرخ کار» مینامیده اند. رجوع به چرخکار و چرخگر و چرخگری شود.
چرخ گریلغتنامه دهخداچرخ گری . [ چ َ گ َ ] (حامص مرکب ) بر چرخ کشیدن تیغ وخنجر و ظروف نقره و مس و مانند آن . (آنندراج ). تراشکاری . چرخکاری . تراش دادن فلزات و غیره : میکند گردش ایّام بدان راهبری میشود تیغ ستم را زفلک چرخگری . شفیغ اثر (از آنن