کاکوگللغتنامه دهخداکاکوگل . [ گ َ ] (اِ) کلک میان تهی را گویند. (از یک نسخه ٔ خطی فرهنگ جهانگیری نسخه ٔ کتابخانه ٔ مؤلف ).
کاکوللغتنامه دهخداکاکول . (اِ) بمعنی کاکل است که موی میان سر مردان و پسران و اسب و استر باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به کاکل شود. || اسم هندی شقاقل است . رجوع به شقاقل در مخزن الادویه شود.
قاقولیواژهنامه آزادنوعی نان شیرین در روستای وردنجان از توابع شهرکرد که در اندازه های کوچک تهیه میشود.بیشتر به صورت نذری در خانه ها پخش میشود.در تهیه این نان شیرین از آرد، تخم مرغ،شکر،زردچوبه، گل رنگ،زعفران،کنجد و...استفاده میشود.
کاگللغتنامه دهخداکاگل . [ گ َ ] (اِ) کلک و قلم تحریر. || نی میان تهی که در میان آب روید. (ناظم الاطباء). ظاهراً تحریفی است از کاکوگل .