کردوملغتنامه دهخداکردوم . [ ک ُ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ، کَرادیم . (اقرب الموارد).
کردملغتنامه دهخداکردم . [ ک َ دَ ] (ع ص ) کوتاه قد. (منتهی الارب ). کوتاه بالا. (ناظم الاطباء). کوتاه بالای ستبر. (از اقرب الموارد). کوتاه زفت . (مهذب الاسماء). || دلاور. (منتهی الارب ). شجاع . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
کریودوملغتنامه دهخداکریودوم . [ ک َ رَ ] (اِ) خیانت است و آن ودیعت و امانت را خیانت کردن و انکار نمودن باشد. (برهان ) (آنندراج ). خیانت و شکستن عهد و شرط و قول . (ناظم الاطباء). کلمه ساخته ٔ فرقه ٔ آذر کیوان است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
قردملغتنامه دهخداقردم . [ ق َ دَ ] (اِخ ) گروهی از اعراب هستند که به آفریقا هجرت کردند. (انساب سمعانی ).
قرضملغتنامه دهخداقرضم . [ ق ِ ض ِ ] (اِخ ) پدر قبیله است از مهرةبن جیدان ، و یا فرضم به فاء است نه قاف . (منتهی الارب ).