کمابیشیلغتنامه دهخداکمابیشی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) کم و بیشی .اندکی و بسیاری . (فرهنگ فارسی معین ) : مردمان پندارند که صورت این چهار عنصر، این کیفیتهاء محسوس است با گرانی و سبکی ، و این نه چنین است که صورت کمابیشی نپذیرد و این حالها کمابیشی پذیرند. (دانشنامه ، از فرهنگ فا
کمابیشلغتنامه دهخداکمابیش . [ ک َ ] (ق مرکب ) کم و بیش و به تازی تخمیناً. (آنندراج ). کم و زیاد. (ناظم الاطباء). کم و بیش . اندک و بسیاری . (فرهنگ فارسی معین ). تخمیناً. تقریباً.نزدیک ... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دویست پیل و کمابیش ده هزار سوارنودهزار پیاده
مماثلتلغتنامه دهخدامماثلت . [ م ُ ث َ / ث ِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) مشابهت . مانندگی . همتایی . برابری . یکسانی . (از ناظم الاطباء). مماثلة : حقیقتش (حقیقت خدا) منزه آمد از مماثلت هرچه کمابیشی گرفت . (جوامعالحکایات ج <span class="hl" dir="l
طاهرزادهلغتنامه دهخداطاهرزاده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) میرزاعلی اکبر صابر (تولد 1278 وفات 1321 هَ . ق .). وی یکی از شعرای توانا و بزرگ شروان است ، و در قرن سیزدهم هجری در شهر شماخه تولدیافته ، در هشت سالگی او را به یکی از مکاتب قدیمی
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) جرجانی (سید...) بن حسن بن محمدبن محمودبن احمد حسینی مکنی به ابوابراهیم و ابوالفضائل و ملقب به زین الدین (یا شرف الدین ). در نامه ٔ دانشوران آمده : سید اسماعیل بن حسن بن محمدبن محمودبن احمد الحسینی الجرجانی . از افاضل و اجلاء اطبای اوایل مائه ٔ ششم هجری