یوک، یوکهواژهنامه آزادیوک(yook)، یا یوکه(yookeh)، یک واژه محلی در لهجه شیرین سبزواری است و در زمانی که یک سبزواری تعجب می کند این واژه را به کار می گیرد. برای مثال "یوکه طرف چَنده پولداره!" یعنی شخص سبزواری از پولدار بودن طرف تعجب کرده است.
بازتاب عُقزنیgag reflexواژههای مصوب فرهنگستانواکنش غیرارادی نوزاد هنگامی که یک شیء سفت به بخش پسین دهان او برخورد میکند
پژواک قلابشکلhook echoواژههای مصوب فرهنگستانپژواکی به شکل چنگک بر روی صفحۀ رادار که از بازتابندگی زیاد امواج در طی کشیده شدن بارش به درون مارپیچ میانچرخند به وجود میآید
وق وقلغتنامه دهخداوق وق . [ وَ وَ ] (اِ صوت ) وغ وغ . آواز سگ . عوعو. (یادداشت مرحوم دهخدا).- وق وق کردن ؛ عوعوکردن سگ . وغ وغ کردن .