addledدیکشنری انگلیسی به فارسیاضافه شده، ضایع شدن، ضایع کردن، فاسد کردن، گیج کردن، خرفت کردن، عیب دار کردن
یاختۀ هادلیHadley cellواژههای مصوب فرهنگستانیاختۀ گردشی ازنظر گرمایی مستقیم در صفحۀ نصفالنهاری که جورج هادلی در سال 1735 برای توضیح بادهای بسامان مطرح کرد
خط ترک مخاصمهArmistice Demarcation Line, ADLواژههای مصوب فرهنگستانخطی که نیروهای متخاصم پس از متارکه یا آتشبس از آنجا به مواضع خود عقبنشینی میکنند
addleدیکشنری انگلیسی به فارسیافزودن، ضایع شدن، ضایع کردن، فاسد کردن، گیج کردن، خرفت کردن، عیب دار کردن، ضایع، فاسد، چرکی، گندیده
paddledدیکشنری انگلیسی به فارسیکف زد، دست و پا زدن، پارو زدن، با دست نوازش کردن، ور رفتن، با باله شنا حرکت کردن، با چوب پهن کتک زدن