blackoutدیکشنری انگلیسی به فارسیخاموش شدن، خاموشی، خاموش شدن چراغ ها، قطع کامل برق، خاموشی شهر، خمود، متبادل
خاموشی سراسری اینترنتinternet blackoutواژههای مصوب فرهنگستانقطع اینترنت بهدلیل حمله به وبگاه فراهمآور خدمات اینترنتی یا کارساز نام دامنه یا پیکربندی نامناسب زیرساخت
blackoutsدیکشنری انگلیسی به فارسیخاموش شدن، خاموشی، خاموش شدن چراغ ها، قطع کامل برق، خاموشی شهر، خمود
خاموشی سراسری اینترنتinternet blackoutواژههای مصوب فرهنگستانقطع اینترنت بهدلیل حمله به وبگاه فراهمآور خدمات اینترنتی یا کارساز نام دامنه یا پیکربندی نامناسب زیرساخت
یادباختگی الکلیalcoholic blackoutواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که در آن فرد به علت مصرف بیشازحد الکل رفتارهایی را که در هنگام مستی از او سر زده است به یاد نمیآورد
تاریکسازیblackout system, black clothingواژههای مصوب فرهنگستانپوشاندن گیاهان روزکوتاه با پارچه یا پلاستیک سیاه برای کوتاه کردن طول روز و برانگیختن گلدهی در آنها
blackoutsدیکشنری انگلیسی به فارسیخاموش شدن، خاموشی، خاموش شدن چراغ ها، قطع کامل برق، خاموشی شهر، خمود
خاموشی سراسری اینترنتinternet blackoutواژههای مصوب فرهنگستانقطع اینترنت بهدلیل حمله به وبگاه فراهمآور خدمات اینترنتی یا کارساز نام دامنه یا پیکربندی نامناسب زیرساخت
یادباختگی الکلیalcoholic blackoutواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که در آن فرد به علت مصرف بیشازحد الکل رفتارهایی را که در هنگام مستی از او سر زده است به یاد نمیآورد