25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
blur
لطخة
blurred
blurring
ضباب
fogs
بیشتر بدانید
بازگذار
معافی
جت توربینی
احمد
منقول
محشی
جستوجوی دقیق
blurs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار است، تیرگی، لکه، منظره مه الود، محو کردن، لک کردن، تیره کردن