حفاظت 1conservationواژههای مصوب فرهنگستاننگهداری و حفظ کیفیت زیستمحیطی منابع طبیعی یا برقراری توازن بین گونههای موجود در یک ناحیۀ خاص
پاسداشتدیکشنری فارسی به انگلیسیconservation, protection, protectiveness, safeguard, safekeeping, safety
حفظدیکشنری فارسی به انگلیسیconservation, custody, keeping, maintenance, preservation, protection, reservation
پایستگی بارconservation of charge, charge conservationواژههای مصوب فرهنگستانقانونی که بنابر آن بار کلی هر سامانة منزوی ثابت میماند
پایستگی جِرم ـ انرژیmass-energy conservationواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که بنا بر آن انرژی پدید نمیآید و نابود هم نمیشود و هر جسمی به اعتبار جِرم خود دارای مقداری انرژی است، معادل حاصلضرب جِرم جسم در مجذور سرعت نور
حفاظت آبwater conservationواژههای مصوب فرهنگستانحفاظت از منابع آب زیرزمینی و سطحی ازطریق نظارت بر توسعۀ سنجیدۀ آنها و همچنین جلوگیری از آلودگی و هدر رفتن آنها
حفاظت اجتماعمحورcommunity-based conservationواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی از پایین به بالا به حفاظت برمبنای مشارکت مردم در تصمیمگیریها و یافتن راهحلهای زیستمحیطی مناسب نیز: حام CBC