25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
contorting
distorting
distorted
distorts
ازشکل طبیعی خارج کردن
deform
بیشتر بدانید
falling
poet-singer
سپیتاک
ابلان
ءَابَاؤُنَا
مجارم
جستوجوی دقیق
contorts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
contorts، کج کردن، پیچاندن، از شکل انداختن، ناهموار کردن