distortingدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریف، تحریف کردن، کج کردن، از شکل طبیعی انداختن، پیچاندن، ناهموار کردن، بر گرداندن
دمای وارفتگی گرماییheat deflection temperature, heat distortion point, heat distortion temperatureواژههای مصوب فرهنگستاندمایی که در آن یک میلۀ بسپاری تحتِ بار چهارنقطهای تغییر شکل میدهد اختـ . دوگ HDT