روایی ملاکیcriterion validityواژههای مصوب فرهنگستاندرجۀ انطباق نتایج یک سنجش با ملاک بیرونی پدیدۀ مورد مطالعه
معیار بهمنیavalanche criterionواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای ارزیابی رمزهای قالبی که براساس آن لازم است با تغییر یک بیت ورودی به خوارزمی/ الگوریتم رمز بهطور متوسط نیمی از بیتهای خروجی آن تغییر کند
معیار تتاtheta criterionواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ زایشی، محدودیتی در تخصیص نقشهای تتا که مطابق با آن هر موضوع فقط یک نقش تتا میپذیرد و هر نقش تتا فقط به یک موضوع تخصیص داده میشود
ملاک اطلاعinformation criterionواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای مقایسۀ مدلها براساس میزان توازن بین برازش و پیچیدگی هر مدل
ملاکدیکشنری فارسی به انگلیسیcanon, check, criterion, laird, landed, landlord, landowner, propertied, standard, touchstone, yardstick
سنجهدیکشنری فارسی به انگلیسیbench mark, canon, check, criterion, gauge, measure, measurement, module, scale, unit, yardstick
معیار بهمنیavalanche criterionواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای ارزیابی رمزهای قالبی که براساس آن لازم است با تغییر یک بیت ورودی به خوارزمی/ الگوریتم رمز بهطور متوسط نیمی از بیتهای خروجی آن تغییر کند
معیار بهمنی اکیدstrict avalanche criterionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی معیار بهمنی برای ارزیابی توابع بولی که با تغییر هر بیت در ورودی این توابع هر یک از بیتهای خروجی با احتمال یکدوم تغییر یابد
معیار تتاtheta criterionواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ زایشی، محدودیتی در تخصیص نقشهای تتا که مطابق با آن هر موضوع فقط یک نقش تتا میپذیرد و هر نقش تتا فقط به یک موضوع تخصیص داده میشود
ملاک اطلاعinformation criterionواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای مقایسۀ مدلها براساس میزان توازن بین برازش و پیچیدگی هر مدل