لغتنامه دهخدا
فقیری . [ ف َ ] (اِخ ) مردی عامی است اما بغایت آزاده و فارغ البال است . طبعش بد نیست . از اوست این مطلع:ساخت پابوس تو ای سرو سرافراز مراهرکه را میل بدین نیست مسلمان نبود.(از مجالس النفائس میر علیشیر نوایی ترجمه ٔ فارسی چ حکمت ص 166</span