leansدیکشنری انگلیسی به فارسیچرت زدن، تکیه زدن، کج شدن، خم شدن، تکیه کردن، پشت دادن، پشت گرمی داشتن، متکی شدن، تکیه دادن بطرف، تمایل داشتن، خمیدن
launchدیکشنری انگلیسی به فارسیراه اندازی، به آب انداختن کشتی، انداختن، روانه کردن، اقدام کردن، پرت کردن، شروع کردن، پراندن
cleansدیکشنری انگلیسی به فارسیتمیز کردن، پاک کردن، درست کردن، تصفیه کردن، زدودن، منزهکردن، تنظیف کردن