possessingدیکشنری انگلیسی به فارسیدارایی، داشتن، دارا بودن، متصرف بودن، در تصرف داشتن، دارا شدن، متصرف شدن
prepossessingدیکشنری انگلیسی به فارسیprepossessing، قبلا بتصرف اوردن، قبلا تبعیض فکری داشتن، تحت تاثیر عقیده یا مسلکی قرار دادن