پیرتنلغتنامه دهخداپیرتن . [ ت َ ] (اِخ ) دهی کوچک از بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز. واقع در 21هزارگزی شمال باختری ایزه و2هزارگزی شمال خاوری راه مالرو شکوری به سیدنجف علی . دارای 40 تن سکنه . (فرهنگ
رطنلغتنامه دهخدارطن . [ رَ ] (ع مص ) رطانة. بجز از عربی سخن گفتن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). رجوع به رطانة شود.
ریتینلغتنامه دهخداریتین . [ ی َ ت َ ] (ع اِ) دو ریه .تثنیه ٔ ریه . دو شش . دو سل . هردو شش . دو فلقه ٔ راست و چپ ریه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ریه و شش شود.
توداردیکشنری فارسی به انگلیسیclose, closemouthed, reserved, reticent, self-contained, strange, uncommunicative, undemonstrative
ساکتدیکشنری فارسی به انگلیسیdumb, still, stilly, mum, mute, quiet, reticent, silent, speechless, tacit, tight-lipped, tongue-tied, uncommunicative, voiceless
کم حرفدیکشنری فارسی به انگلیسیclose, closemouthed, dumb, inward, laconic, mute, reticent, saturnine, short-spoken, silent, taciturn, terse, tight-lipped, uncommunicative, undemonstrative