25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
ruptured
ruptures
پاره کردن
برگسیختن
گسلیدن
interrupts
بیشتر بدانید
prepaved
فهیمه
بارباد
ضدِاطلاعات
فیروزان
وگاردنئن
جستوجوی دقیق
rupturing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، گسستن، ترکیدن، قطع کردن، گسیختن، جدا کردن