پیشرسscratch race, scratch 1واژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که برای مردان در پانزده کیلومتر و برای زنان در ده کیلومتر برگذار میشود و در آن برنده رکابزنی است که زودتر از خط پایان عبور کند
scratchesدیکشنری انگلیسی به فارسیخراش، چرک نویس، خدشه، تراش، خاراندن، خراشیدن، قلم زدن، خراش دادن، خراشاندن، خط زدن، خارش کردن
scratchingدیکشنری انگلیسی به فارسیخارش، خاراندن، خراشیدن، قلم زدن، خراش دادن، خراشاندن، خط زدن، خارش کردن
scratchesدیکشنری انگلیسی به فارسیخراش، چرک نویس، خدشه، تراش، خاراندن، خراشیدن، قلم زدن، خراش دادن، خراشاندن، خط زدن، خارش کردن