خرابکاری، مضایقه کردن، کم دادن، کم، غیر کافی، نحیف
خنثی کردن
اسکام
کم عمق، مضایقه کردن، کم دادن
skimps، مضایقه کردن، کم دادن
به طور انحصاری
کمترین، نحیف، لئیم، ناقص، قلیل، خسیس، اندک
شادابی
skimp