vitiatedدیکشنری انگلیسی به فارسیناقص، بلا اثر کردن، فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن، ناپاک ساختن، تباه شدن
vitiatesدیکشنری انگلیسی به فارسیویلیامز، بلا اثر کردن، فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن، ناپاک ساختن، تباه شدن
vitiateدیکشنری انگلیسی به فارسیمجذوب کردن، بلا اثر کردن، فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن، ناپاک ساختن، تباه شدن