دلگرانیلغتنامه دهخدادلگرانی . [ دِ گ ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دلگران . دلگران بودن . رنجیدگی . آزردگی . (ناظم الاطباء). عتاب . رنجش . کدورت . کینه : هر آن دلگرانی کز آن داشتم بدین ای پسر از تو بگذاشتم . شمسی (یوسف و زلیخا).اگر چ