سنجیدهلغتنامه دهخداسنجیده . [ س َ دَ /دِ ] (ن مف / نف ) سخته . موزون . (آنندراج ). || پخته . آزموده . مجرب . ممتحن . جاافتاده . سخته . || نیک اندیشیده . نیک سگالیده (سخن یا نکته ).- بسنجیده ؛ سخته .
سنجیدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. دانا، فهمیده، مطلع ≠ نفهم ۲. باوقار، موقر، وزین ≠ سبک، جلف، ناموقر ۳. درست، صحیح، موثق ≠ ناسنجیده، نسنجیده ۴. حسابشده
سنجدهلغتنامه دهخداسنجده . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان افشاریه ٔ بخش آوج شهرستان قزوین . دارای 149 تن سکنه . آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت ، قالی و جاجیم بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1
پشنجیدهلغتنامه دهخداپشنجیده . [ پ َ / پ ِ ش َ دَ / دِ ] (ن مف ) آب و شراب و خون و امثال آن پاشیده شده . (برهان قاطع) : بخنجر همه تنش انجیده اندبر آن خاک و خونش پشنجیده اند.لب
سنجیده گفتارلغتنامه دهخداسنجیده گفتار. [ س َ دَ / دِ گ ُ ] (ص مرکب ) آنکه گفتار موزون دارد. (آنندراج ). که با سخن اندیشیده و نیک سگالیده است . پخته سخن : چو آید در سخن لعل لب سنجیده گفتارش ز بی مغزی گهر بر روی دریا چون حباب افتد.<p
هدفگزینی سنجیدهdeliberate targetingواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از فرایند تعیین و شناسایی اهداف نظامی که در طی آن اهداف بالقوه شناسایی میشوند تا در زمان مناسب علیه آنها اقدام شود
اتزانلغتنامه دهخدااتزان . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) سخته فاستدن . (زوزنی ) بسخته فاستدن . (تاج المصادر بیهقی ). سنجیده گرفتن . سنجیده ستاندن چیزی را. || سنجیده شدن . سنجیده شدن شعر. || کشیدن . سنجیدن . سختن . || میانه حال و معتدل شدن .
سنجیده گفتارلغتنامه دهخداسنجیده گفتار. [ س َ دَ / دِ گ ُ ] (ص مرکب ) آنکه گفتار موزون دارد. (آنندراج ). که با سخن اندیشیده و نیک سگالیده است . پخته سخن : چو آید در سخن لعل لب سنجیده گفتارش ز بی مغزی گهر بر روی دریا چون حباب افتد.<p
ناسنجیدهلغتنامه دهخداناسنجیده . [ س َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ناسخته . بی رویه . نااندیشیده . مقابل سنجیده : نکته ٔ ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دارعشوه ای فرمای تا من طبعرا موزون کنم . حافظ.رجوع به سنجیده
نسنجیدهلغتنامه دهخدانسنجیده . [ ن َ س َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) سنجیده ناشده . ناسنجیده . || نسخته . ناسخته . نفهمیده . نپائیده . پرت وپلا. قلمبه . نتراشیده نخراشیده : سخن با تو نگویم تا نسنجم نسنجیده مگو تا من نرنجم . <p class
روانکاوی ناسنجیدهwild psychoanalysisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روانکاوی مبتنی بر برداشت سطحی و شتابزده که از روشها و فنون اصلی روانکاوی فاصله میگیرد و به اندرزدهی مستقیم به بیمار و تفسیر رفتار او، پیش از آنکه برای شنیدن آنها آمادگی داشته باشد، میپردازد