صبوةلغتنامه دهخداصبوة. [ ص َ وَ ] (ع اِمص ) نادانی جوانی . || کودکی . (منتهی الارب ) : و میل طبیعت در اوقات صبوت بملاعب و ملاهی زیادت اسباب تأخیر درک امانی است . (سندبادنامه ص 283). || بازی . || (مص ) میل کردن بسوی کودکی و مشتاق آن شد
کودکیلغتنامه دهخداکودکی . [ دَ ] (حامص ) بچگی و طفولیت . (ناظم الاطباء). صِبا. صباوت . صَبوَت . صُبُوَّت . چگونگی و حال و صفت کودک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چنین تا برآمد بر این پنج سال برافراخت آن کودکی فر و یال . فردوسی .جز