عصقوللغتنامه دهخداعصقول . [ ع ُ ] (ع اِ) نره ٔ ملخ . (منتهی الارب ). ذکر جراد. ج ، عَصاقیل . (اقرب الموارد).
عسقوللغتنامه دهخداعسقول . [ ع ُ ] (ع اِ) یکی عَساقیل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سماروغ سپید بزرگ که عسقل نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به عساقیل شود. || پاره ٔ جداگانه ٔ ابر. ج ، عساقیل . (ناظم الاطباء). رجوع به عساقیل شود.
اسکوللغتنامه دهخدااسکول . [ اِ ] (معرب ، اِ) (معرب از لاتینی اسکولا) مدرسه . مکتب : کان ابوالبشر متی بن یونس (و هو یونان ) من اهل دیرقنی ممن نشاء فی اسکول مرماری . (ابن الندیم ) (عیون الانباء ج 1 ص 235 س <span class="hl" dir="
اشکوللغتنامه دهخدااشکول . [ ] (اِخ ) (خوشه ) یکی از کسانی میباشد که با ابراهیم معاهده کرد (سفر پیدایش 14 : 13 و 24). (قاموس کتاب مقدس ص 72).- <span class=
عصاقیللغتنامه دهخداعصاقیل . [ ع َ ] (ع اِ) ج ِ عُصقول . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عصقول شود. || گردبادها. (منتهی الارب ). اعاصیر:هبت العصاقیل ؛ گردبادها وزید. (از اقرب الموارد).