مارغلغتنامه دهخدامارغ . [ رِ ] (ع ص ) گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). احمق . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مارقلغتنامه دهخدامارق . [ رِ ] (ع ص ) آن تیر که از نشانه بگذرد و بیفتد. (مهذب الاسماء). بیرون گذرنده از نشانه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مرتد و خارج شده از دین . ج ، مارقون ، مُرّاق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیرون شده از دین و سنت . ج ، مارقین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ا
مارک ارللغتنامه دهخدامارک ارل . [ اُ رِ ] (اِخ ) رجوع به «مارکوس اورلیوس » و تاریخ ایران باستان شود.
مارکشلغتنامه دهخدامارکش . [ ک ُ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ مار : خدنگ مارکش با مار شد جفت قضا هم طعنه زد هم آفرین گفت .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا بدون ذکر نام شاعر).
مارکتفلغتنامه دهخدامارکتف . [ ک ِ ] (اِخ ) کنایه از ضحاک است . مارفش . ماردوش : گراین مارکتف اهرمن چهر مردبداند برآرد ز من وز تو گرد. (گرشاسبنامه ).رجوع به ضحاک شود.
مارکرمهلغتنامه دهخدامارکرمه . [ ک ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) مرحوم دهخدا این کلمه را معادل «اروه » فرانسوی گرفته و آن خزنده ای است حشره خوار و بی دست و پا و همانند مارمولک ، سریعالحرکت است ، اندامش بمانند کرم و مار می باشد. و رجوع به لاروس شود.
مارکشلغتنامه دهخدامارکش . [ ک ُ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ مار : خدنگ مارکش با مار شد جفت قضا هم طعنه زد هم آفرین گفت .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا بدون ذکر نام شاعر).
مارک ارللغتنامه دهخدامارک ارل . [ اُ رِ ] (اِخ ) رجوع به «مارکوس اورلیوس » و تاریخ ایران باستان شود.
مارک تواینلغتنامه دهخدامارک تواین . (اِخ ) مارک توین . نویسنده ٔ آمریکائی (1835-1910 م .) او در فلوریدای میسوری به دنیا آمد و اولین نویسنده ٔ بزرگ غرب و ممالک متحده ٔ آمریکاست . او سردسته ٔ داستان نویسانی است که می خواهند آمریکا را
مارکتفلغتنامه دهخدامارکتف . [ ک ِ ] (اِخ ) کنایه از ضحاک است . مارفش . ماردوش : گراین مارکتف اهرمن چهر مردبداند برآرد ز من وز تو گرد. (گرشاسبنامه ).رجوع به ضحاک شود.
دندان شمارکلغتنامه دهخدادندان شمارک . [ دَ ش ُ رَ ] (اِ مرکب ) جانوری است شبیه به چلپاسه و بزرگتر که مدام سر خود را حرکت دهد و به عربی حربا گویند یا چیزی دیگر. (لغت محلی شوشتر).
پونتامارکلغتنامه دهخداپونتامارک . [ پ ُ رِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش «نرد»استان لیل بفرانسه . دارای 875 تن سکنه و راه آهن .
خمارکلغتنامه دهخداخمارک . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان . دارای 404 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی و راه اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="h
ژرژ ددانمارکلغتنامه دهخداژرژ ددانمارک . [ ژُ دُ ن ِ ] (اِخ ) نام شاهزاده ٔ دانمارکی . مولد سال 1653 درکپنهاگ و وفات بسال 1708 م . در کنسینگتن . پسر فردریک سوّم پادشاه دانمارک .
لامارکلغتنامه دهخدالامارک . (اِخ ) گیوم دو. ملقب به «سانگلیه دزاردن ». وی در انقلاب شهر لیژآلت اجرای سیاست لوئی یازدهم بود. (تولد حدود 1446 و وفات به سال 1485 م .).