مخرجلغتنامه دهخدامخرج . [ م َ رَ ] (ع مص ) بیرون شدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || (اِ) جای بیرون شدن . (منتهی الارب ). جای بیرون آمدن . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محل بیرون شدن . (ناظم الاطباء). هذا مخرجه ؛ این جای بیرون آمدن است . (ناظم الاطباء) <span c
مخرجلغتنامه دهخدامخرج . [ م ُ خ َرْ رَ ] (ع ص ) علم وادب آموخته شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || ناتمام رها شده . و رجوع به تخریج شود.- عکس مخرج ؛ اصطلاحی است بدیعی که صاحب ترجمان البلاغه در ذیل «فی العکس » آرد و گوید: چون الفاظ و کلمات بیت را باز گردان
مخرجلغتنامه دهخدامخرج . [ م ُ خ َرْ رِ ] (ع ص ) کسی که بعضی لوح را نویسد و گذارد بعض آن را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه می نویسد بعض لوح را و بعض آن را ترک می کند. (ناظم الاطباء). || علم وادب آموزنده و تربیت کننده ٔ نوجوانان . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || سال که
مخرجلغتنامه دهخدامخرج . [ م ُ رَ ] (ع ص ) بیرون کرده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) زمان بیرون کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || جای بیرون کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (مص )
مخرجلغتنامه دهخدامخرج . [ م ُ رِ ] (ع ص ) بیرون برآورنده . (غیاث ). بیرون آورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بیرون کننده . (ناظم الاطباء).- مخرج الضمیر ؛ کسی که از ضمیر و درون مردم اطلاع می دهد، و منجمی نیز به این صفت شهرت یافته است وی از ما ف
مخرزلغتنامه دهخدامخرز. [ م ِ رَ ] (ع اِ) درفش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). درفش کفش دوزان . (ناظم الاطباء).
مخرزلغتنامه دهخدامخرز. [ م ُ خ َرْ رَ ] (ع ص ) هر مرغ که بر بازوهای وی نقش و نگار باشد مانند خرز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). هر حیوان پرنده ٔ کوچکی که بر بالهای وی نقش و نگاری باشد مانند خرزة. || گوهر. (ناظم الاطباء).
مخرشلغتنامه دهخدامخرش . [ م ُ خ َرْ رِ ] (ع ص ) خوشه ٔ زراعت که برآید سر آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کشتی که سر خوشه ٔ وی برآمده باشد. (ناظم الاطباء).
مخرجةلغتنامه دهخدامخرجة. [ م ُ خ َرْ رَج َ ] (ع ص ) زمین که جائی از آن با گیاه و جائی بی گیاه باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
کسر ناسرهimproper fractionواژههای مصوب فرهنگستان1. کسری که صورت و مخرج آن عدد است و صورت کوچکتر از مخرج نیست 2. کسری که صورت و مخرج آن چندجملهای است و درجۀ صورت کوچکتر از درجۀ مخرج نیست
مخرجةلغتنامه دهخدامخرجة. [ م ُ خ َرْ رَج َ ] (ع ص ) زمین که جائی از آن با گیاه و جائی بی گیاه باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).