مرادبخشلغتنامه دهخدامرادبخش . [ م ُ ب َ ] (اِخ ) از سلاطین مغول (بابری ) هند است و در 1068 هَ . ق . به حکمرانی گجرات هندوستان رسید. رجوع به سلسله های اسلامی ص 305 شود.
مرادبخشلغتنامه دهخدامرادبخش . [ م ُ ب َ ] (نف مرکب ) به آرزورسان . که مراد وحاجت و تقاضای دیگران را برآورده سازد : مرادبخشا در تو گریزم از اخلاص کزین خراس خسیسان دهی خلاص مرا. خاقانی .هزار جهد بکردم که یار من باشی مرادبخش دل بی قر
مرادبخشفرهنگ فارسی عمیدویژگی کسی یا چیزی که مراد و آرزوی کسی را برآورده سازد: ◻︎ هزار جهد بکردم که یار من باشی / مرادبخش دل بیقرار من باشی (حافظ: ۹۱۲).
خاک مرادبخشلغتنامه دهخداخاک مرادبخش . [ ک ِ م ُ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خاک مراد. رجوع به خاک مراد در این لغت نامه شود : تسبیح و سبحه از گل میخانه می کنم خاک مراد بخش برآرد مراد من .نظیری نیشابوری (از آنندراج ).
خاک مرادبخشلغتنامه دهخداخاک مرادبخش . [ ک ِ م ُ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خاک مراد. رجوع به خاک مراد در این لغت نامه شود : تسبیح و سبحه از گل میخانه می کنم خاک مراد بخش برآرد مراد من .نظیری نیشابوری (از آنندراج ).
کام بخشلغتنامه دهخداکام بخش . [ ب َ ] (نف مرکب ) مرادبخش . (آنندراج ). عطاکننده ٔ تمتع و شادمانی از روی میل . (ناظم الاطباء).
اورنگ زیبلغتنامه دهخدااورنگ زیب . [ اَ رَ ] (اِخ ) اورنگ زیب عالمگیر. عنوان و لقب شاهزاده محیی الدین محمد (15 ذی القعده ٔ 1027 - 28 ذی القعده ٔ 1118هَ. ق .) ششمین
گروگرلغتنامه دهخداگروگر. [گ َ گ َ ] (اِخ ) یکی از نامهای خدای تعالی است . (برهان ) (آنندراج ) : بغلطید پیش گروگر بخاک همی گفت کای دادفرمای پاک . اسدی .گر این کام بدهد گروگر تراز شاهی مرا نام و دیگر ترا. اسد
توقیعاتلغتنامه دهخداتوقیعات . [ ت َ ] (اِخ ) ... کسری انوشیروان کتابی است شامل 173 «مرفوع و توقیع» یا پرسش و پاسخ که دستوران و موبدان در امور مهم کشوری و اجرای عدل بین مردم از خسرو انوشیروان به امر خود او سؤال کرده اند و او جواب داده است . طبق روایات ، تألیف ا
خاک مرادبخشلغتنامه دهخداخاک مرادبخش . [ ک ِ م ُ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خاک مراد. رجوع به خاک مراد در این لغت نامه شود : تسبیح و سبحه از گل میخانه می کنم خاک مراد بخش برآرد مراد من .نظیری نیشابوری (از آنندراج ).