ویدادگرلغتنامه دهخداویدادگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) بیدادگر. ظالم . ستمکار : و کیست ویدادگرتر از آنکه وادارد مزکتهای خدای ... (ترجمه ٔ قصه های قرآن 1:19 از فرهنگ فارسی معین ).
گوداژدرلغتنامه دهخداگوداژدر. [ گُو اَ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودزرد بخش جانکی گرم سیر شهرستان اهواز که در 20 هزارگزی باختر باغ ملک و 4 هزارگزی شمال راه اتومبیل رو باغ ملک به هفت گل واقع شده و سکنه ٔ آن <span class="h
گودگاذرلغتنامه دهخداگودگاذر. [ ذِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 85 هزارگزی شمال کرمان ، سر راه مالرو شهداد به راور. سکنه ٔ آن یک خانوار است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).