اساس پُرتراکمheavily bound baseواژههای مصوب فرهنگستانلایهای از رویة راه که حداقل مقاومت فشاری آن 4 مگاپاسکال است
چاولیلغتنامه دهخداچاولی . (اِ) چیزی باشد پهن که از نی بوریا و امثال آن بافند و غله را بدان بیفشانند تا پاک شود. (برهان ). غله برافشان . (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ). افزاری که از نی بوریا سازند و بدان غله افشانند. (ناظم الاطباء). ظرفی بافته از نی یا مانند آن برای پیش زدن و پاک کردن غله (
چاولیلغتنامه دهخداچاولی . [ وُ ] (اِخ ) اتابک فخرالدوله ٔ چاولی ، حاکم شیراز و امیرالامراء سلطان مسعودبن محمدبن ملکشاه که بنا بگفته ٔ صاحب «نزهة القلوب » چون فارسیان با سلاجقه نافرمانی کردند، سلاجقه اتابک چاولی را به فتح آن دیار فرستادند و او بقهر و جبر اکثر قلاع آنجا را خراب کرد و بعضی که به
چپوچیلغتنامه دهخداچپوچی . [ چ َ پ َ / پُو ] (ترکی ، ص مرکب ) چپوگر. غارتگر. چپاولچی . چپاولگر. یغماگر. تاراجگر. یغمائی . ناهب . نهاب . رجوع به چپاولگر و غارتگر و یغماگر شود.