لغتنامه دهخدا
اجهاء. [ اِ ] (ع مص ) بخیلی کردن : اجهی فلان علینا؛ بخیلی نمود بر ما. (منتهی الارب ). || هویدا و روشن گردیدن راه . (منتهی الارب ). || باردار ناشدن زن . یقال : اجهت فلانة علی زوجها؛ اذا لم تحبل . (منتهی الارب ). || گشاده شدن هوا. || بهوای گشاده رسیدن . (منتهی الارب ). || واگشو