لغتنامه دهخدا
اکوار. [اَک ْ ] (ع اِ) ج ِ کور. (دهار) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گله ٔ بزرگ از شتران یا... (از آنندراج ). و رجوع به کور شود. || اکوار و ادوار، ادوار و اکوار؛ ادوار کون . ادوار وجود. این اصطلاحات تقریباً همه به یک معنی بکار برده شده اند ولکن در طول تاریخ اط