لغتنامه دهخدا
رئد. [ رِءْدْ ] (ع اِ) همزاد، و شاید همزه نگیرد.(از متن اللغة) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از المنجد). || نزدیک به همسن . (از متن اللغة). || ضیق و تنگ از هر چیز. (منتهی الارب ) (آنندراج )(از المنجد). || گردن یا عنق . || شاخه ای که بسیار تر و سبک باشد. (از متن اللغة). شاخه ٔ نو