لغتنامه دهخدا
عذق . [ ع َ ] (ع مص ) دور کردن گشن را از ماده شتران و فراهم آوردن و فراگرفتن آنها را. || بستن بر گوسفند پشم را بخلاف رنگ آن جهت نشان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطرالمحیط). نشان کردن گوسفند. (تاج المصادر بیهقی ). || دشنام دادن کسی را و تهمت کردن . (منتهی الارب ). ک