قحازلغتنامه دهخداقحاز. [ ق ُ ] (ع اِ) بیمارئی است گوسفند را. || سرفه ٔ شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
برشکاری قوسی کربنیcarbon arc cutting, CACواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری قوسی که در آن از الکترود کربنی استفاده میشود
برشکاری قوسی هواکربنیair carbon arc cutting, CAC-A, AC-Aواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری قوسی که در آن گرمای حاصل از الکترود کربنی و فلز، با دمیدن هوای فشرده و زدودن فلز مذاب ایجاد میشود
قهیازلغتنامه دهخداقهیاز. [ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین شهرستان اردستان ، سکنه ٔ آن 1110 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، انار، محصولات حیوانی و شغل اهالی آنجا زراعت است . راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10<
کعاسلغتنامه دهخداکعاس . [ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ کَعس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به کعس شود.
قحوزلغتنامه دهخداقحوز. [ق ُ ] (ع مص ) کمیز انداختن سگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مرده وار برافتادن . (منتهی الارب ).
قحازةلغتنامه دهخداقحازة. [ ق ُح ْ حا زَ ] (ع اِ) دامی است که بدان مرغان را شکار کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
قحازةلغتنامه دهخداقحازة. [ ق ُح ْ حا زَ ] (ع اِ) دامی است که بدان مرغان را شکار کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).