قاعدة ماکMac ruleواژههای مصوب فرهنگستانقاعدهای که بر اساس آن ژرفای چشمة بیهنجاری مغناطیسی با پهنای نمودار دامنههای آن پیوند پیدا میکند
چماقیلغتنامه دهخداچماقی . [ چ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد که در 26 هزارگزی شمال باختری اسفراین و 2 هزارگزی جنوب راه مالرو عمومی حصار به سنخواست واقع است . جلگه و معتدل است . و <span class="hl"
مآقیلغتنامه دهخدامآقی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مأقی . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). گوشه های چشم از سوی بینی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اذا اکتحل به ... وافقت خشونة العین و تأکل المآقی . (ابن البیطار، یادداشت ایضاً).
ماکیلغتنامه دهخداماکی . (ع ص ) شخولنده به دهن و بانگ کننده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). و رجوع به «مکو» و «مکاء» شود.
ماکیلغتنامه دهخداماکی . (اِ) به معنی ماکیان آمده . (آنندراج ). مرغ . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 270،یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماکیان شود.