پهناپشتلغتنامه دهخداپهناپشت . [ پ َ پ ُ ] (ص مرکب ) دارای پشتی پهن و عریض : ادک ؛ اسب پهنا پشت یا عام است . (منتهی الارب ).
عناشطلغتنامه دهخداعناشط. [ ع َ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ عنشط وعنشطة. (ناظم الاطباء). رجوع به عنشط و عنشطة شود.
اناشیدلغتنامه دهخدااناشید. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ انشودة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). اشعاری که در محفلی برای یکدیگر بخوانند.سرودها. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به انشوده شود.