سر رفتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. لبریز شدن(مایع جوشان) ۲. به پایان رسیدن، تمام شدن ۳. بیتاب شدن، کمطاقت شدن
حمولفرهنگ مترادف و متضاد۱. بردبار، پرتحمل، پرشکیب، شکیبا، صابر، صبور ۲. سختجان، گرانجان ۳. بارکش ≠ کمطاقت