لغتنامه دهخدا
کسعة. [ ک ُ ع َ ] (ع اِ) خجک سپید در روی هر چیز. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). نقطه ٔسفید در جبهه ٔ هرچیز. (از اقرب الموارد). || پرهای سفید در زیر دم عقاب و دیگر مرغان . (ناظم الاطباء). پرریزه ٔ سپید فراهم آمده زیر دم عقاب و جز آن از مرغان . ج ، کُسَع. (منتهی الارب ) (آنندرا